سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چه نیکوست فروتنى توانگران برابر مستمندان براى به دست آوردن آنچه نزد خداست ، و نیکوتر از آن بزرگمنشى مستمندان به اعتماد بر خدا برابر اغنیاست . [نهج البلاغه]

پویش (فرزندان کمیجان)
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:2بازدید دیروز:0تعداد کل بازدید:4710

گلی کمیجانی :: 84/9/29::  11:44 صبح

تو یه دستم دلمو...

توی یه دستم دلمو میگیرم تو یه دستم عقلمو!

و احساس میکنم که از پشت زاویه های پتهان وجودم
هنوز هم یه حس قدیمی مثل بازی گل یا پوچ پرپر
 میزنه

راه میافتم!… دستامو میبرم پشت کمرم تا کسی ازم

 نپرسه چرا با مشت گره کرده راه میرم!…
تا خدای ناکرده دل کسی از اندیشه ای تاریک نلرزه
!..
و شور نزنه
!…
دلم میخواد درددل کنم در به در به دنبال یه دوست

میگردم
تازگی همه نگاه ها رو تجربه میکنم… اما
اما پیداش نمیکنم ! نه تو دعاهام!… نه تو لحظه هام!… و نه حتی تو نگاهها
!
چشمامو میبندم!… یه حس داغ از رگه های وجودم میچکه!چرا؟نمیدوم؟
یه صدایی میشنوم!یه صدای پا! بوی آشنایی میاد
!
صدای پا نزدیک میشه … بلند میشه… بزرگ میشه

صدای پا سلام
!
چشمامو باز میکنم!و دو تا چشم سیاه میبینم که از هر احساسی به من نزدیک تره
!
تعبیر اقیانوس!… ارام… عمیق… گرم
!
با نگاهش
مشتام یهو باز میشن!..حس انگشتام تو هوا پخش میشن
!
دلم و عقلم هری میافتن رو زمین

غلت میخورن… غلت میخورن… درست میافتن جلوی پاهاش
!
خم میشه!…ورشون می داره!..سایه اش تمام زندگیمو میپوشونه
!
با هرم چشماش خیره میشه به عقلم
!
با شرم نگاش دست میکشه رو قلبم
!
… اونوقت
حالا… من موندم و دستای که خالین
مشتهایی که باز شدن
………
سری که پره… و سینه ای که برای یک جای خالی بزرگ اشک میریزه

اگه تنها و غریبی

اگه تنها و غریبی
اگه دلتنگی و خسته
دل دریاییتو حتی
اگه موج غم شکسته
غم و جا بذار تو ساحل
دلتو بزن به دریا
می شه دنیا مثه زنون
واسه آدمای تنها

نگاه کن یه مرد تنها

روی ماسه های ساحل
با سر انگشتای خسته ش
می کشه عکس دو تا دل
نگاه کن یه مرد تنها
روی ماسه های ساحل
با سر انگشتای خسته ش
می کشه عکس دو تا دل
زیر هر دل می نویسه
یکی لیلی یکی مجنون
خدا می دونه که چشماش
چشمه ی اشک و دلش خون
قایق و تورت رو بردار دوباره مرد بلم رون
عاشق موجه و دریا اون دو تا چشمای گریون
می دونم قلب شکستت واسه اون که رفته تنگه
واسه آدمای عاشق همیشه دنیا قشنگه
نزارین آبی دریا بشه رنگ نا امیدی
شاید اون که رفته برگشت آخه فردا رو چه دیدی
نگاه کن یه مرد تنها
روی ماسه های ساحل
با سر انگشتای خسته ش
می کشه عکس دو تا دل
نگاه کن یه مرد تنها
روی ماسه های ساحل
با سر انگشتای خسته ش
می کشه عکس دو تا دل
زیر هر دل می نویسه
یکی لیلی یکی مجنون
خدا می دونه که چشماش
چشمه ی اشک و دلش خون
قایق و تورت رو بردار دوباره مرد بلم رون
عاشق موجه و دریا اون دو تا چشمای گریون
می دونم قلب شکستت واسه اون که رفته تنگه
واسه آدمای عاشق همیشه دنیا قشنگه
نزاریم آبی دریا بشه رنگ نا امیدی
شاید اون که رفته برگشت آخه فردا رو چه دیدی

با تو هستم ای مسافر ای به جاده تن سپرده

با تو هستم ای مسافر ای به جاده تن سپرده
ای که دلتنگی غربت  منو از یاد تو برده
هنوزم هوای خونه عطر دیدار تو داره
گل به گل گوشه به گوشه تو رو یاد من می آره
باتومن چه کرده بودم که چنین مراشکستی
بی وداع وبی تفاوت  سردوبی صداشکستی
به گذشته بر میگردم به سراغ خاطراتم
تازه می شوددوباره ازتوداغ خاطراتم
به تو می رسم همیشه در نهایت رسیدن
هرکجاباشی وباشم به تو برمی گردم از من
این توئی همیشه ی من توی آینه تقدیر
با همه شکستم از تو نیستم از تو دست دلگیر
باتومن چه کرده بودم که چنین مراشکستی
بی وداع وبی تفاوت سردوبی صداشکستی

تو کی بودی ای مسافر که منو در من شکستی

تو کی بودی ای مسافر که منو در من شکستی

رفتی اما در دل من تو همیشه زنده هستی

تو کی بودی که به یادت باید اواره بمونم

پا به پای باد شبگرد برم و از تو بخونم

انتظار دیدن تو منو اروم نمیذاره مثل بغضی که گلومو بسته اما نمی باره

چه نشستی که چشامو برق تنهایی ربوده چشمی از سحر ندارم اگه داشتم از تو بوده

چه نشستی که شکستم زیر بار غم غربت

خالی از نغمه شوقم پر م ازقصه ی محنت

گم شدم تو شهر ظلمت رد پایی تو شبهام نیست

با صدای هق هق من کسی اینجا اشنا نیست

بال پرواز شکسته

بال پرواز شکسته
زهد پیرا (!) زشت و خسته
گوید از طوفان رهایی نیست
دلم بر مرگ ماهی ها می سوزد
دلم از فکر دیوار بلند شب می گیرد
دلم در این شب سنگین
هوای تازه میخواهد
هوای تازه ی دریا
طلوع تازه ی خورشید
صدای گرم یک باران بیاویزد (!) دمادم
دلم فریاد می خواهد
رهایی , زندگی , پرواز می خواهد
دلم در سینه می میرد
دلم در سینه می گیرد
دلم بر مرگ ماهی ها به آرامی درون سینه می گرید
دلم بر مرگ ماهی ها به آرامی درون سینه می گرید
کوچه های تنگ و خسته
خانه ی دلگیر و بسته
گوید اینجا رهگذاری نیست
دلم بر مرگ ماهی ها می سوزد